Deudic | دهنم آب افتاد. | Deutsch Persisch Wörterbuch Farsi German Dictionary دیکشنری آلمانی فارسی


Total search result: 9 (1766 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	Deutsch	Persisch	Menu
	Ich habe mir die Finger geleckt. U	دهنم آب افتاد.
	Ich habe mir die Lippen in Erwartung geleckt. U	دهنم آب افتاد.

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	Der Groschen ist gefallen! <idiom> U	دوزاریش حالا افتاد! [اصطلاح]
	Endlich fiel der Groschen! <idiom> U	آخرش دوزاریش افتاد! [اصطلاح]
	Auf eigene Gefahr. U	بر عهده خودتان [هر اتفاقی که افتاد] .
	Sollte mir etwas zustoßen, ... <idiom> U	اگر اتفاق بدی افتاد برای من ...
	Seine Abfahrt hat sich um 2 Tage verschoben. U	حرکت او [مرد] دو روز به تاخیر افتاد.
	Der Sturz ließ mich einen Augenblick ohnmächtig werden. U	افتاد به پایین من را برای یک لحظه سست کرد.
	Er ist vom Rad gestürzt und hat sich am Knie einen blauen Fleck geholt. U	او [مرد] از دوچرخه افتاد و زانویش کوفته [کبود] شد.

Recent search history

Forum search

There is no search result on forum.
more \| برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)